دلبندمون سیدمسیحا جوندلبندمون سیدمسیحا جون، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
دلبندمون سیدمحمد جوندلبندمون سیدمحمد جون، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
باباجونباباجون، تا این لحظه: 43 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 38 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ مسیحا نفسوبلاگ مسیحا نفس، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

مسیحا نفس

پسر که داشته باشی غم نداری

اولین سفرنامه سه تایی

  "خاطره ای جامونده از اردیبهشت" * هرچند سه روزه و  ضرب العجلی باباجون برنامه ریزی کردن، ولی برای فرار از کلی مشغله و داشتن یه خلوت "سه تایی" هوار تا  می ارزید... یهویی یه روز صبح ساعت 9 باباجون به خونه  زنگ زدن و گفتن: "برا 4-3 روز ساکتو ببند و تا ساعت 3 حاضر باش" گفتم: واقعا!!!!! میریم سفر؟؟؟؟؟ کی!!!!! کجا؟؟؟؟؟ .......... مامان موند...........  و یه عالمه کار....... دلم دریا میخواست... تو جاده که افتادیم... - آخه بگو میخوایم کجا بریم؟؟ - حالا بریم ... تصمیم میگیریم کدوم طرفی بریم... شب : مهمانسرای بنیاد مسکن آشخانه ...
25 خرداد 1394

روزهای س پ ی د

سسسسسسسسلام عزیزکم چه روزهای قشنگیست این روزها!!!!!!!!!!!!!!!!!! ولی چه تند میگذرد!!! آدم فکر می کند سوار بر شانه های باد است، لذت نسیمی که گیسوانم را با خود می برد وصف نشدنی ست، این روزها "بابا" سختتر از هر لحظه ای کار میکند! نه... میدود!! به عشق "من و تو" به عشق "زندگی" گاهی روزی هزار بار دلم برایش تنگ می شود.. گاهی انگار ماهها ست که ندیدمش.. عاشقتر از همیشه ثبت میکنم "ثانیه ها با تو بودن و نبودنهایش را"        ...
9 خرداد 1394
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسیحا نفس می باشد